زندگی نامه
از باب واما بنعمه ربک فحدث مطالبی معروض میدارد:
در شهر راز سومین حرم اهل بیت شیراز در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد نامش را مطابق سنت محمد گذاشتند و از خدا خواستند در همان مسیر رشد پیدا کند.محمد پنج شش ساله الان بسیاری ار سوره های کوچک قران و ادعیه را به همت پدر و مادرش حفظ است وجالب آنکه از همان اول به دنبال مفاهیم الفاظ بود او وارد دبستان شهید ذوالانوار شد در همان روز اول که بچه ها وابستگی خاصی به والدین دارند با شجاعت تمام بر روی سکو به دعوت مدیر مدرسه وقت آقای زارع و آموزگار دعای الهی عظم البلا. را میخواند و بدون نگرانی از پدر و مادرش جدا میشود و وارد کلاس میشود دوران دبستان را با موفقیت به پایان میرساند .دوران راهنمایی را در مدرسه حاج زالی بسر میبرد و تمام دروس را با عزم جدی و با موفقیت به پایان میرساند تا اینکه در مقطع سوم راهنمایی تصمیم مهمی در زندگی میگیرد هرکس به او میگوید میخواهی چه رشته ای بروی با آرامشی خواص میگوید:دوس دارم هر جا مفید باشم و بتوانم خدمتی کرده باشم وارد شوم.تمام مشاورین تحصیلی با توجه به نمرات خوبی که داشت توصیه به رشته ریاضی و تجربی داشتند ولی او گمشده اش را در این دو رشته ندید تا روزی که مرجع عالیقدر آیه الله العظمی مکارم شیرازی به شیراز آمده بود برای دیدار با مادرش خودش را به این مرجع بزرگ رساند و از او پرسید به نظر شما از چه مقظعی وارد حوزه شوم ایشان فرمودند با توجه به شرایط فعلی توصیه میکنم بعد از دیپلم اتفاقا همین مطلب را در ملاقاتی که با آیه الله حایری شیرازی نیز داشت نظر ایشان نیز همین بود.لذا تصمیم میگرد که وارد دبیرستان شود.اما کدام دبیرستان؟ همه میگویند برو دبیرستان تیز هوشان توحید که متخصص در رشته های ریاضی و تجربی بود ولی او میگوید باید مسیری باشد که با بعد از دیپلم هماهنگ باشد لذا دبیرستان علوم و معارف اسلامی را انتخاب میکند مادر ایشان که زنی با اصالت و پر تلاش است میگوید وقتی از محمد پرسیدم که چرا دبیرستان علوم و معارف ؟گفت؟رشته ای میخواهم که هم آخرت داشته باشد هم دنیا مگه نمیگن الدنیا مزرعه الاخره اولین علم معرفت خداست این ضروریه تازه ما اگر در سراسر عالم دکتر مهندس بخوایم داریم ولی برای بیان دین اسلام و مکتب امام حسین از کجا جز اینجا توقع است.مادرش افزود همین جمله که گفت یادم آمد که زمان شیرخوارگیش با وضو به او شیر میدادم و از خدا میخواستم به مقامات معنوی و عالی برسد.دوران دبیرستان دوران بسیار خوبی بود و بالاخره زود تمام شد حال وقت کنکور است حوزه یا دانشگاه باز افرادی میگفتند دانشگاه و دیگرانی میگفتند حوزه باز برای مشورت به دیدار مرجع عالیقدر آیع الله العظمی مکارم میرود و پس توفیق ملاقات با ایشان عزم ورود به حوزه میکند در دیداری که با آیه الله حایری شیرازی نیز در منزلشان در شیراز داشته ایشان با توجه به شناختی که نسبت به ایشان داشته بر روی کاغذی مینویسند:خطاب به مدیر وقت:اگر به شهادت اینجانب اعتماد کنید فردی را برای دفاع از مظلومیت حوزه تربیت کرده اید.که اصل دستخط معظم له موجود است. ولی وی در کنکور سراسری و حوزه هر دو شرکت میکند و هر دو قبول میشود چرا که عده ای گفته بودند چون دانشگاه قبول نمیشوی عزم حوزه داری به هر حال پس از بررسی کامل وارد مدرسه علمیه شهیدین میشود که جریان جالبی دارد:
ایشان میگوید وقتی از شیراز به قصد قم آمدم اولویت شیراز را قبول شده بودم ولکن قصد داشتم در شهر قم که منها تفیض العلم من سایر البلدان است و در حرم اهلبیت کسب معرفت کنم لذا وقت ملاقاتی با مدیر حوزه گرفتم و قبل از آن به زیارت مشرف شدم با توسل به حضرت معصومه و قبور علما به مرکز مدیریت حوزه رفتم و وقتی خواستم آنها وقت را برای دو سه روز بعد موکول کرده بودند ولی من جایی قم نداشتم و با ناراحتی تلفنم را نوشتم به مسوول دادم وایشان گفت اگر شد به شما زودتر تماس میگیرم من هم به حرم رفتم داشتم قبور علما را مطالعه میکردم ناگهان چشمم خورد به قبری که روی آن نوشته شده بود:شیخ عبدالکریم حایری یزدی موسس حوزه علمیه قم با رقت قلبی که پیدا کرده بودم بر سر قبر نشستم و توسلی کردم و با بیان خودمانی عرض کردم:آقا شما موسسید من دوس دارم در قم و در مدرسه شهیدین درس بخوانم محبتی کنید و واسطه فیض شوید
مدتی نگذشت که تلفن به من زدند و اجازه ملاقات دادند شنبه ساعت 10 من هم دو شب را در جمکران خوابیدم و صبح شنبه به عزم ملاقات وارد مرکز شدم وقتی جناب مستطاب حسینی بوشهری مدیر وقت مطالبم و درخواستم را شنیدند خظاب به جناب مستطاب فرخ فال نوشتند:حجه الاسلام فرخ فال ایشان قبل از اینکه طلبه شود طلبه است .و با همین جمله حقیر به قم آمدم اما مهمتر آنجا بود وقتی که در مدرسه شهیدین رفتم و در مصاحبه قبول شدم مدیر داخلی وقت به من فرمودند مدتی برو حجره 52 من هم وسایلم را به آنجا بردم حدودا یک هفته بعد وقتی از کلاس داشتم به سمت حجره میآمدم گوشه های بالای حجرات نظرم را جلب کرد از طیقه دوم شروع به خواندن کردم هر حجره مسمی به نام بزرگی بود شیخ مفید و شیخ طوسی و......... تا ناگهان به حجره خود رسیدم در بالای آن نوشته بود:شیخ عبدالکریم حایری یزدی موسس حوزه علمیه قم با اشک شوق سوار بر دوچرخه شدم و به حرم رفتم و تشکر کردم.
دوران مقدمات و سطح تا پایان مصاحبه های علمی درس خارج را در هفت سال با رتبه ممتازی در همه سنوات به پایان رساند و از اساتید برجسته حوزه کسب فیض نمود من جمله در ادبیات حجج اسلام واعظی که در مشهد خدمتشان بوده و مقدم و شیرافکن و.. در قم فقه واصول آقایان منتظری مقدم .عطایی و(سوالات اصولی خود را خداوند توفیقی داده بود از محضر آیه الله مشکینی استفاده میکردم).......کلام حجه الاسلام وحید پور و ایمانی مشهدی و دروس سطح در محضر استاد شهید روستا ارسنجانی و جزایری و ترابی و موسوی و استادی وکمی ملک حسینی و در محضر اساتید ی به صورت خصوصی مثل مرحوم آیه الله مشکینی و حایری شیرازی و ...کسب فیض نمود و در دروس خارج حضرات آیات عظام خامنه ای مکارم شیرازی بهجت وحید خراسانی هاشمی شاهرودی جعفر سبحانی دوزدوزانی محسن و.......... به مدت هفده سال (مجموع شرکت در درس خارج نه هر استاد)در این دروس شرکت کردو فلسفه را دوسال در محضر آیه الله انصاری شیرازی در مسجد سلماسی تلمذ کرد و محضر اخلاقی حضرات آیات بهجت حایری شیرازی مشکینی(خصوصی در منزل) انصاری شیرازی حسن زاده آملی(خصوصی در منزل)وخوشوقت را درک کردو پس از چهار دوره مصاحبه خارج که توسط حضرا ت آیات افتخاری گلپایگانی و دوزدوزانی و فقیهی و انصاری و..........به نمرات بسیار خوبی موفق به دفاع از رساله علمی خودشد و موفق به اخذمدرک سطح چهار دکتری فقه و اصول شد. همچنین ایشان اجازات علمی مکتوب(از صلاحیت تدریس سطوح عالی و کفایه الاصول و کتب مشابه تا اجتهاد و تدریس دروس خارج فقه و اصول) از آیات عظام مکارم شیرازی و آیات رحمانی سبزواری و حایری شیرازی و توصیه نامه های اجرایی علمی پژوهشی مکتوب از حضرات آیات امام خامنه ای ( در شهریور ۱۴۰۲اصل دستخط معظم له به شرح ذیل است. شایسته است از جنابعالی و معلوماتتان در هر جای مناسب استفاده شود. خداوند شما را در خدمت به اسلام موفق بدارد. والسلام علیکم و رحمت الله سید علی خامنه ای) دکتر احمد بهشتی ایه الله میرزا محسن دوز دوزانی رحمانی سبزواری و ابراهیمی و خزائلی دارند ایشان در ضمن درس و بحث به تدریس سطوح عالی و خارج در حوزه و دانشگاه مشغول میباشند و شانزده سال است که به صورت رسمی در مراکز حوزوی و دانشگاهی مشغول تدریس هستند و جزو اساتید مصوب راهنما و مشاور پایان نامه های حوزوی میباشند .اینها نعمتهایی بود که خداوند متعال به این بنده عنایت کرده است
منم که دیده به دیدار دوست کردم باز چه شکر گویمت ای کار ساز بنده نواز
نیاز مند بلا گو رخ از غبار مشوی که کیمیای مراد است خاک کوی نیاز
به یک دو قطره که ایثار کردی ای دیده بسا که بر رخ دولت کنی کرشمه ناز
زمشکلات طریقت عنان متاب ای دل که مرد راه نیندیشد از نشیب و فراز